در سال 1251 خورشیدی میرزا حسین خان سپهسالار قزوینی , صدر اعظم ناصرالدین شاه ملعون عیاش و برادرش مشیرالدوله دستور ساخت مسجدی رو دادن که حالا جزو زیباترین و بزرگترین بناهای مذهبی شهر تهران به شمار میاد . این مسجد در زمینی به مساحت 16 هزار متر و در دو طبقه بنا شده . طراحی مسجد رو میرزا مهدی خان شقاقی معروف به ممتحن الدوله به عهده گرفت و معمار اون میرزا ابوالحسن قمی بود. ساخت هسته اصلی بنا نزدیک به پنج سال به درازا کشید اما عمر سپهسالار چندان نپایید تا مسجد ساخته شده رو به چشم ببینه . در دورههای بعدی ، تکمیل بخشهایی از مسجد همچنان ادامه یافت . در سال ۱۳۲۰خورشیدی در محل گلخانه قدیمی، تالاری ساخته شد که امروز مجموعه دارالقرآن در اون قرار گرفته . در سال ۱۳۴۲خورشیدی استاد لرزاده تغییراتی در شبستان زمستانی ایجاد کرد و در سال ۱۳۷۵ خورشیدی هم مهندس سعیدی گنبد اصلی رو مرمت کرد . سوای معماری باشکوه این بنا , اهمیت این مسجد در کتابخانه مسجد هست که در همون سال ساخت مسجد , سپهسالار با خرید کتابخانه ۴۰۰۰ جلدی اعتضاد السلطنه و انتقال کتابها به کتابخانه مسجد به یادگار گذاشته . در حال حاضر گنجینهای با بیش از ۴۲۰۰ کتاب خطی و نزدیک به ۱۰۰۰۰ کتاب چاپ سنگی در این کتابخانه وجود داره که در دنیا بی نظیر هستن . طراحی این مسجد با الهام از بهترین نمونههای پیش از خودش همچون مسجد سید و مسجد حکیم یا مسجد جامع اصفهان ، بوده و تلفيقی از سبک معماری مساجد ايراني و مساجد شهر استانبول مخصوصن مسجد ایاصوفیه . حياط مربع مدرسه سپهسالار شامل چهار ايوان و انبار میشه . اين حياط 62 در 63 متري هست كه از چهار جهت در دو طبقه ساخته شده و 60 حجره در دو طبقه برای سكونت طلبه ها در اون تعبیه شده . شبستان تابستاني بزرگترين و دیدنی ترین فضاي مسجد به شمار میره و در واقع اين قسمت از بنا موجب فرق اون با ديگر مساجد شده و در واقع میشه گفت آخرين شاهكار معماري دوره سنتی بشمار میاد . این مدرسه و مسجد در میدان بهارستان تهران در جنوب مجلس شورای ملی قرار گرفته .
ادامه عکس ها ...
قبل از هر چیز لازمه که اعترافی انجام بدم . البته این کار رو برای بیشتر کارهام باید بکنم چون خیلی از کارها رو پنهانی انجام دادم ! به هر حال ایرانه و ... برای گرفتن این عکس ها شرمنده م از این کارم اما به دلایل تاریخی و ارزشی که این محل داره و اینکه خیلی از ایرانی ها بزرگی و شکوه این محل رو نمیشناسن و نمیدونن , لازمه بود که بطور کامل اونو عکاسی کنم و روی اصفهانی ها رو کم کنم !! ضمن اینکه به دلیل حساسیت سیاسی و محل رفت و آمد بعضی افراد سرشناس دولتی و مجلسی و ... جزو اماکن عکاسی ممنوع هم به شمار میرفت و در سرتاسرش تابلوی عکاسی ممنوع چسبونده بودن ! برای گرفتن عکس ازش نیاز به مجوز بود ! برای تهیه مجوز با کلی کارهای جعل و زبون بازی و رفتن به سازمان اوقاف و ارشاد و دم کلی حاج آقا و آخوند و ملا رو دیدن , موفق شدیم که مجوز عکاسی از این محل رو بگیریم . زمانی که آماده گرفتن عکس از این مکان میشدم , انتخابات جنجالی سال 1388 اتفاق افتاد و جو امنیتی باعث شد که تمام مجوزها باطل بشه . با این همه شش ماه بعد از این جریان دوباره به قصد عکاسی رهسپار شدم و باز با کلی ترفند و کلک تونستم حاج آقای مسئول رو راضی کنم بذاره عکس بگیرم . ورود خانم ها به داخل این محوطه بدون پوشش چادر ممنوع هست و برای رفتن به داخل باید حتمن چادر به سر کنین ! ظهر که میشه مسجد مدرسه به روی عموم باز میشه و سیلی از مردم و رهگذران وارد میشن برای خوندن نماز که تیپ بیشتر اونها مورد داره و همگی از برادران و خواهران ارزشی هستن !! زمانی که به جلوی این مدرسه میرسین , بزرگی و ابهت ساختمان شما رو میگیره بخصوص مناره های بسیار بزرگش . تصور کنید مسجدی رو در اندازه غول آسا ساخته باشن .. طاق های بسیار بلند و بزرگ و مناره های بسیار بزرگ و کاشی کاریهای بسیار زیبا و سر ستون ها و سنگ هایی که با دست تراشیده شدن در ابعاد بسیار بزرگ همگی جزو شاهکارهای معماری ایرانی به شمار میان . از در اصلی که رد میشین , وارد یک دالان بسیار بزرگ میشین و سپس وارد حیاط بسیار بزرگ مدرسه . فضای بسیار بزرگی رو اختصاص دادن به حیاط . دور تا دور مدرسه حجره ها قرار گرفتن و حس جالبی رو به شما میده . جالب اینه که در روی کتیبه ها و کاشی کاری هایی که دور تا دور حیاط هست , عباراتی در مدح ناصرالدین شاه نوشته شده که بعضی قسمت ها رو کندن و بعضی جاها از دستشون در رفته و باقی مونده که حتا خود نگهبان مدرسه هم با تمسخر و افسوس اینها رو میگفت . مجوز من فقط برای این بود که از چند نمای بیرونی حیاط عکس بگیرم و بعد هم برم . تا این حد بصورت شفاهی به من اجازه داده بود جناب حاج آقا ! اما من از فرصت نماز ظهر و خلوتی نسبی استفاده کردم و با کلی ترس و لرز تمام قسمت ها رو عکاسی کردم . طلبه هایی که اونجا بودن هم زل زده بودن به من و عکس گرفتنم . گاهی آدم هایی هم می اومدن و رد میشدن و می ایستادن و پرسشی میکردن که داری چیکار میکنی و مجوز داری یا نه و میرفتن ! ظاهرشون نشون میداد اطلاعاتی باشن و یا از حراست .. که ترس من رو بیشتر میکرد ! با این همه تونستم از حجره های طبقه بالا و ایوان ها و حتا شبستان داخلی مسجد و بام رو هم عکس بگیرم و به سرعت باد برم بیرون . تنها افسوسی که برای این بنای زیبا میشه خورد اینه که گنبد اصلی اون در حال ویرانی هست و کارهایی که برای مرمتش دارن انجام میدن بدتر بهش آسیب زده ! در عکس ها به روشنی دیده میشن ! تنها نمای اصلی مونده بود که اون رو هم به دلیل وجود دوربین های زیادی که در خیابان قرار داده بودن نمیخواستم علنی انجام بدم . تو فکر این بودم که چطور نما رو عکاسی کنم که چشمم به اتوبوس هایی افتاد که روبروی مدرسه پارک کرده بودن . رفتم به اون سمت و از راننده یکی از اتوبوس ها خواستم بذاره سوار بشم و از داخل اتوبوس عکاسی کنم . گویا دل خوشی هم از اونها نداشت که خیلی همکاری کرد و دنده عقب گرفت و زاویه خیلی خوبی رو برام ایجاد کرد و تونستم بدون زحمت و ترس چند پانوراما بگیرم و برم .. ! نکته مهم دیگه ای که باید بگم اینه که , تمام عکس ها رو با فرمت RAW گرفتم و تک تک اونها ادیت شده هستن و وقت و زمان خیلی زیادی رو صرفشون کردم تا بتونم چنین کیفیتی رو به دست بیارم و امیدوارم از دیدنشون لذت ببرین . این تصاویر برای اون دسته از کسانی که ادعا میکنن تهران مسجدی نداره و تاریخی نداره میتونه تو دهنی خوبی باشه که در قلب تهران مسجدی با این بزرگی و زیبایی قرار گرفته که چشم ها رو خیره میکنه . حتمن یکبار هم شده برای دیدنش برین . بزرگیش آدم رو میگیره ..
قبل از هر چیز لازمه که اعترافی انجام بدم . البته این کار رو برای بیشتر کارهام باید بکنم چون خیلی از کارها رو پنهانی انجام دادم ! به هر حال ایرانه و ... برای گرفتن این عکس ها شرمنده م از این کارم اما به دلایل تاریخی و ارزشی که این محل داره و اینکه خیلی از ایرانی ها بزرگی و شکوه این محل رو نمیشناسن و نمیدونن , لازمه بود که بطور کامل اونو عکاسی کنم و روی اصفهانی ها رو کم کنم !! ضمن اینکه به دلیل حساسیت سیاسی و محل رفت و آمد بعضی افراد سرشناس دولتی و مجلسی و ... جزو اماکن عکاسی ممنوع هم به شمار میرفت و در سرتاسرش تابلوی عکاسی ممنوع چسبونده بودن ! برای گرفتن عکس ازش نیاز به مجوز بود ! برای تهیه مجوز با کلی کارهای جعل و زبون بازی و رفتن به سازمان اوقاف و ارشاد و دم کلی حاج آقا و آخوند و ملا رو دیدن , موفق شدیم که مجوز عکاسی از این محل رو بگیریم . زمانی که آماده گرفتن عکس از این مکان میشدم , انتخابات جنجالی سال 1388 اتفاق افتاد و جو امنیتی باعث شد که تمام مجوزها باطل بشه . با این همه شش ماه بعد از این جریان دوباره به قصد عکاسی رهسپار شدم و باز با کلی ترفند و کلک تونستم حاج آقای مسئول رو راضی کنم بذاره عکس بگیرم . ورود خانم ها به داخل این محوطه بدون پوشش چادر ممنوع هست و برای رفتن به داخل باید حتمن چادر به سر کنین ! ظهر که میشه مسجد مدرسه به روی عموم باز میشه و سیلی از مردم و رهگذران وارد میشن برای خوندن نماز که تیپ بیشتر اونها مورد داره و همگی از برادران و خواهران ارزشی هستن !! زمانی که به جلوی این مدرسه میرسین , بزرگی و ابهت ساختمان شما رو میگیره بخصوص مناره های بسیار بزرگش . تصور کنید مسجدی رو در اندازه غول آسا ساخته باشن .. طاق های بسیار بلند و بزرگ و مناره های بسیار بزرگ و کاشی کاریهای بسیار زیبا و سر ستون ها و سنگ هایی که با دست تراشیده شدن در ابعاد بسیار بزرگ همگی جزو شاهکارهای معماری ایرانی به شمار میان . از در اصلی که رد میشین , وارد یک دالان بسیار بزرگ میشین و سپس وارد حیاط بسیار بزرگ مدرسه . فضای بسیار بزرگی رو اختصاص دادن به حیاط . دور تا دور مدرسه حجره ها قرار گرفتن و حس جالبی رو به شما میده . جالب اینه که در روی کتیبه ها و کاشی کاری هایی که دور تا دور حیاط هست , عباراتی در مدح ناصرالدین شاه نوشته شده که بعضی قسمت ها رو کندن و بعضی جاها از دستشون در رفته و باقی مونده که حتا خود نگهبان مدرسه هم با تمسخر و افسوس اینها رو میگفت . مجوز من فقط برای این بود که از چند نمای بیرونی حیاط عکس بگیرم و بعد هم برم . تا این حد بصورت شفاهی به من اجازه داده بود جناب حاج آقا ! اما من از فرصت نماز ظهر و خلوتی نسبی استفاده کردم و با کلی ترس و لرز تمام قسمت ها رو عکاسی کردم . طلبه هایی که اونجا بودن هم زل زده بودن به من و عکس گرفتنم . گاهی آدم هایی هم می اومدن و رد میشدن و می ایستادن و پرسشی میکردن که داری چیکار میکنی و مجوز داری یا نه و میرفتن ! ظاهرشون نشون میداد اطلاعاتی باشن و یا از حراست .. که ترس من رو بیشتر میکرد ! با این همه تونستم از حجره های طبقه بالا و ایوان ها و حتا شبستان داخلی مسجد و بام رو هم عکس بگیرم و به سرعت باد برم بیرون . تنها افسوسی که برای این بنای زیبا میشه خورد اینه که گنبد اصلی اون در حال ویرانی هست و کارهایی که برای مرمتش دارن انجام میدن بدتر بهش آسیب زده ! در عکس ها به روشنی دیده میشن ! تنها نمای اصلی مونده بود که اون رو هم به دلیل وجود دوربین های زیادی که در خیابان قرار داده بودن نمیخواستم علنی انجام بدم . تو فکر این بودم که چطور نما رو عکاسی کنم که چشمم به اتوبوس هایی افتاد که روبروی مدرسه پارک کرده بودن . رفتم به اون سمت و از راننده یکی از اتوبوس ها خواستم بذاره سوار بشم و از داخل اتوبوس عکاسی کنم . گویا دل خوشی هم از اونها نداشت که خیلی همکاری کرد و دنده عقب گرفت و زاویه خیلی خوبی رو برام ایجاد کرد و تونستم بدون زحمت و ترس چند پانوراما بگیرم و برم .. ! نکته مهم دیگه ای که باید بگم اینه که , تمام عکس ها رو با فرمت RAW گرفتم و تک تک اونها ادیت شده هستن و وقت و زمان خیلی زیادی رو صرفشون کردم تا بتونم چنین کیفیتی رو به دست بیارم و امیدوارم از دیدنشون لذت ببرین . این تصاویر برای اون دسته از کسانی که ادعا میکنن تهران مسجدی نداره و تاریخی نداره میتونه تو دهنی خوبی باشه که در قلب تهران مسجدی با این بزرگی و زیبایی قرار گرفته که چشم ها رو خیره میکنه . حتمن یکبار هم شده برای دیدنش برین . بزرگیش آدم رو میگیره ..
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر