از انتهای میدان بهارستان که مجلس شورای ملی در اونجا قرار گرفته به سمت جنوب که حرکت کنید و تا انتهای مسیر برین محلات قدیمی و تاریخی و مهم زیادی چون عودلاجان رو رد میکنین تا به جایی در آخر این مسیر طولانی میرسین که از دور گنبد فیروزه ای بسیار زیبا و بزرگی خودنمایی میکنه که روی اون کبوترهای زیادی نشستن . در یک روز خلوت و بدون ترافیک حدود بیست دقیقه طول میکشه تا این مسیر رو با اتومبیل تا به انتها برین و در روزهای عادی یکساعت و خرده ای زمان میبره . در انتهای خیابان سیروس , گنبدی دیده میشه که در نگاه اول خیلی ها تصور میکنن که یک مسجد عادی باشه مثل همه مساجدی که مثل قارچ سمی در گوشه و کنار شهر سر بر آورده . اما این مکان چیزی فراتر از یک مسجد به حساب میاد و بخشی از تاریخ تهران قدیم رو در خودش نهفته نگه داشته ! این گنبد و آرامگاهش , به سر قبر آقا معروف هست و یکی از زیباترین آرامگاههای قدیمی شهر تهران با سابقه 162 ساله ست و ورود به اون هم ممنوعه !! این محل محل دفن اولین امام جمعه شهر تهران در دوره ناصریه . آرامگاه میرزا ابوالقاسم تهرانی ، معروف به میرزا ابوالقاسم امام جمعه که در دوره قاجار امام جمعه شهر تهران بوده و از اواخر دوره فتحعلیشاه و محمد شاه و اوایل سلطنت ناصرالدین شاه امام جمعه شهر تهران بوده . قبل از به خاک سپاریش , این محل گورستان کوچکی بود اما به مرور زمان و به دلیل اعتقاد مردم عامی به مقام مثلن روحانی امام جمعه و مقدس دونستنش , مردم خواهان دفن شدن پس از مرگ در این گورستان و در کنار آرامگاه امام جمعه شدن و کم کم گورستان گسترش یافت و بزرگ شد و به سر قبر آقا معروف ! بجز خود امام جمعه و همسرش ، ضیاء السلطنه ، یکی از دختران ناصرالدین شاه هم در این آرامگاه درست در کنار گور امام جمعه دفن شده . پس از مرگ امام جمعه , به دستور ناصرالدین شاه ملعون این آرامگاه رو ساختن . منزل امام جمعه در خیابان ناصرخسرو قرار داشت و امروزه هم کوچه ای به نام امام جمعه همچنان وجود داره . امام جمعه همچنین به دستور فتحعلیشاه سرپرستی مسجد شاه رو هم عهده دار شد . لکه ننگی که این شخص در زندگی خودش داشته مثل سایر روحانیون و ملایان , مخالفت سرسختانه ش با امیرکبیر بوده . زمانیکه امیرکبیر به وزارت رسید , اولین اقدامی که کرد , کاهش نفوذ و قدرت روحانیون و ملایان در ایران بود و امام جمعه به همین دلیل به گروه مخالفان او پیوست . پس از هلاکت امام جمعه فرزندش به امام جمعگی رسید که پس از هلاکت , او نیز در همین گورستان دفن شد . طبق اسناد تاریخی , امام جمعه , جزو ملایان درباری بوده و به همین دلیل از سوی حکومت اسلامی مورد بی حرمتی قرار گرفته و ورود به آرامگاهش که در تصرف بیناد مستضعفان هست , ممنوعه ست !
این آرامگاه از چهار ایوان شرقی ، غربی ، شمالی و جنوبی تشکیل شده . ایوان شمالی دارای تزیینات آینه کاری و گچبری و شکل های هندسی زیباست . ایوان شمالی آجر کاری شده . ایوان غربی گچ بُری و مُقرنس کاری شده ست . نمای ایوان شرقی هم طاق رومی و آجر کاری همراه با کاشی کاری های بسیار زیباست . داخل آرامگاه در بیشتر قسمت ها میشه شمایل نحس آقا زین العابدین حسینی رو دید بخصوص تابلوی بزرگی از رنگ و روغن از چهره کریهش کشیده شده و همچنان در این آرامگاه در حال خاک خوردن هست . وسط محوطه آرامگاه حوض بزرگی قرار گرفته و ورود از دو سمت امکان پذیر هست تمام نماها و سر ستون ها از سنگ های تراشیده کار دست هست و بسیار زیبا و ارزشمند سقف از چوب درست شده و در ورودی به داخل حرم هم باز چهره امام جمعه قرار گرفته و در بالای اون علامت تاج شاهی و تعریف و سلام و درودی که به ناصرالدین شاه شده . زریح از چوب ساخته شده . حرم آینه کاری این آرامگاه با لالههای قرمز رنگ روشنایی و زیبایی خاصی به این مکان بخشیده و زمانی که روشن میشه , حس عجیبی رو به آدم میده . یکی از قسمت های جالب صندوق چوبی گره کاری شده وسط حرم داخل ضریح چوبی هست و تزیینات مختلف بر جای مانده از دوره ناصرالدین شاه که ساعتها شما رو محو خودش میکنه . در کنار گور سید زینالعابدین و گور همسرش ، ضیاء السلطنه دختر ناصرالدین شاه هم در این مکان دفن شده . در ایوان غربی و جنوبی این آرامگاه هم شخصیت هایی چون ناظم الاطبا و سید مهدی امامی ، از چهرههای سیاسی دوران محمد رضاشاه فقید ، دفن شدن .
در مورد تاریخچه گورستان گفته شده که : این محل یکی از محله های کثیف و نا امن شهر تهران به حساب می اومد و در اطرافش کاروانسراهای زیادی قرار داشته که مهمترین اونها کاروانسرای خانات بود که امروزه همچنان باقی مونده و شترداران و قاطرچی ها و بازرگانان خرده پای غربتی که برای فروش کالاهاشون به میدان امین السلطان می اومدن و در این کاروانسراها اقامت داشتن محیط رو بسیار کثیف و زشت و نا امن کرده بودن . امروزه هم این محل چندان خوشنام نیست و بازارچه امین السطان همچنان باقیه و محل فروش عمده حبوبات در تهران به شمار میاد . در دوران سلطنت پر شکوه رضاشاه بزرگ ، به منظور توسعه و گسترش شهر تهران ، این گورستان قدیمی تخریب شد و به جای اون باغ بسیار زیبایی به نام باغ فردوس پدید آوردن . در زمان سلطنت محمد رضا شاه فقید , در این محل زایشگاه فرح پهلوی رو ساختن که رضا پهلوی , ولیعهد در این بیمارستان متولد شد و پیشتر بنیاد خیریه اشرف پهلوی در این محل قرار داشت . این زایشگاه امروزه همچنان به فعالیت خودش ادامه میده . همچنین این محل مدتی هم متعلق به شهرداری بوده و محل جمع آوری زباله های شهر تهران . جعفر شهری باف , پژوهشگر بزرگ شهر تهران در رابطه با این گورستان اینطور نوشته :
خاکروبههای تمام شهر در آنجا جمع شده ، توسط دولابیها سرند و غربال شده برای کشت و زرع حمل میگردید و باقیمانده های آن در همانجا مانده به صورت تل عظیمی با بوی زننده و متعفنی وسط قبرستان خودنمایی مینمود . آنجا محل دفن اطفال و مردههای بی صاحب و اموات بی ارزش شهر تهران بود که حتی مردم زحمت حمل ایشان را تا گورستان چهارده معصوم حوالی میدان شوش به خود نمیدادند . قبرستانی که در قحطی و وبای بزرگ تهران از زمان ناصرالدین شاه به بعد به وجود آمده بود و اطراف آن خانهها ی خرابه بی صاحبی قرار داشت که در اثر همان بلایا سکنه شان از میان رفته و اجساد در درون این خانه ها بی کفن و دفن مانده و پوسیده و متعفن و اسکلت شده بود ، جنازهها در کوچه خیابانهای شهر مانده ...
با شنیدن این تاریخچه میشه فهمید با چه مکانی روبرو هستیم !! حتمن به دیدن این آرامگاه زیبا برین . بهترین زمان برای دیدن از این آرامگاه روزهای تعطیل و جمعه هاست که البته اگر موفق به ورود به داخلش شدین ! این آرامگاه در انتهای خیابان سیروس نزدیک انبار گندم قرار گرفته .
این آرامگاه از چهار ایوان شرقی ، غربی ، شمالی و جنوبی تشکیل شده . ایوان شمالی دارای تزیینات آینه کاری و گچبری و شکل های هندسی زیباست . ایوان شمالی آجر کاری شده . ایوان غربی گچ بُری و مُقرنس کاری شده ست . نمای ایوان شرقی هم طاق رومی و آجر کاری همراه با کاشی کاری های بسیار زیباست . داخل آرامگاه در بیشتر قسمت ها میشه شمایل نحس آقا زین العابدین حسینی رو دید بخصوص تابلوی بزرگی از رنگ و روغن از چهره کریهش کشیده شده و همچنان در این آرامگاه در حال خاک خوردن هست . وسط محوطه آرامگاه حوض بزرگی قرار گرفته و ورود از دو سمت امکان پذیر هست تمام نماها و سر ستون ها از سنگ های تراشیده کار دست هست و بسیار زیبا و ارزشمند سقف از چوب درست شده و در ورودی به داخل حرم هم باز چهره امام جمعه قرار گرفته و در بالای اون علامت تاج شاهی و تعریف و سلام و درودی که به ناصرالدین شاه شده . زریح از چوب ساخته شده . حرم آینه کاری این آرامگاه با لالههای قرمز رنگ روشنایی و زیبایی خاصی به این مکان بخشیده و زمانی که روشن میشه , حس عجیبی رو به آدم میده . یکی از قسمت های جالب صندوق چوبی گره کاری شده وسط حرم داخل ضریح چوبی هست و تزیینات مختلف بر جای مانده از دوره ناصرالدین شاه که ساعتها شما رو محو خودش میکنه . در کنار گور سید زینالعابدین و گور همسرش ، ضیاء السلطنه دختر ناصرالدین شاه هم در این مکان دفن شده . در ایوان غربی و جنوبی این آرامگاه هم شخصیت هایی چون ناظم الاطبا و سید مهدی امامی ، از چهرههای سیاسی دوران محمد رضاشاه فقید ، دفن شدن .
در مورد تاریخچه گورستان گفته شده که : این محل یکی از محله های کثیف و نا امن شهر تهران به حساب می اومد و در اطرافش کاروانسراهای زیادی قرار داشته که مهمترین اونها کاروانسرای خانات بود که امروزه همچنان باقی مونده و شترداران و قاطرچی ها و بازرگانان خرده پای غربتی که برای فروش کالاهاشون به میدان امین السلطان می اومدن و در این کاروانسراها اقامت داشتن محیط رو بسیار کثیف و زشت و نا امن کرده بودن . امروزه هم این محل چندان خوشنام نیست و بازارچه امین السطان همچنان باقیه و محل فروش عمده حبوبات در تهران به شمار میاد . در دوران سلطنت پر شکوه رضاشاه بزرگ ، به منظور توسعه و گسترش شهر تهران ، این گورستان قدیمی تخریب شد و به جای اون باغ بسیار زیبایی به نام باغ فردوس پدید آوردن . در زمان سلطنت محمد رضا شاه فقید , در این محل زایشگاه فرح پهلوی رو ساختن که رضا پهلوی , ولیعهد در این بیمارستان متولد شد و پیشتر بنیاد خیریه اشرف پهلوی در این محل قرار داشت . این زایشگاه امروزه همچنان به فعالیت خودش ادامه میده . همچنین این محل مدتی هم متعلق به شهرداری بوده و محل جمع آوری زباله های شهر تهران . جعفر شهری باف , پژوهشگر بزرگ شهر تهران در رابطه با این گورستان اینطور نوشته :
خاکروبههای تمام شهر در آنجا جمع شده ، توسط دولابیها سرند و غربال شده برای کشت و زرع حمل میگردید و باقیمانده های آن در همانجا مانده به صورت تل عظیمی با بوی زننده و متعفنی وسط قبرستان خودنمایی مینمود . آنجا محل دفن اطفال و مردههای بی صاحب و اموات بی ارزش شهر تهران بود که حتی مردم زحمت حمل ایشان را تا گورستان چهارده معصوم حوالی میدان شوش به خود نمیدادند . قبرستانی که در قحطی و وبای بزرگ تهران از زمان ناصرالدین شاه به بعد به وجود آمده بود و اطراف آن خانهها ی خرابه بی صاحبی قرار داشت که در اثر همان بلایا سکنه شان از میان رفته و اجساد در درون این خانه ها بی کفن و دفن مانده و پوسیده و متعفن و اسکلت شده بود ، جنازهها در کوچه خیابانهای شهر مانده ...
با شنیدن این تاریخچه میشه فهمید با چه مکانی روبرو هستیم !! حتمن به دیدن این آرامگاه زیبا برین . بهترین زمان برای دیدن از این آرامگاه روزهای تعطیل و جمعه هاست که البته اگر موفق به ورود به داخلش شدین ! این آرامگاه در انتهای خیابان سیروس نزدیک انبار گندم قرار گرفته .
عکاسی از مجلس رو که تموم کردیم , به دنبال خانه آیت الله بهبهانی میگشتیم در محله چاله میدان که متاسفانه پیداش نکردیم و داشتیم بر میگشتیم که چشمم افتاد به گنبد فیروزه ای بزرگی که روبروی ما قرار داشت . اهمیتی بهش ندادم و فکر کردم یه مسجد مثل هزاران مسجدی هست که مثل علف هرز سبز شدن در شهر تهران . زمانی که ماشین به سمت چپ پیچید , نیم نگاهی به گنبد انداختم دوباره و ناگهان چشمم افتاد به ستون های آینه کاری بزرگی که از لای نرده ها مشخص بود و فوری به راننده گفتم ماشین رو نگه داره و پریدم پایین . پیرمردی تکیده که مشخص بود معتاد هم هست به همراه مرد دیگه ای در کنار در ورودی نشسته بودن و به دیوار تکیه کرده بودن . داشتم با ولع داخل عمارت رو نگاه میکردم که پیرمرد گفت برو اینجا نایست .. گفتم نمیشه رفت داخل ؟ گفت نه ! ممنوعه !!! اما نگاهش رو از من بر نداشت .. حس ششمم بهم میگفت داره بلف میزنه و منتظر دستخوشه !!! نزدیکش شدم و گفتم میخوام برم داخل رو ببینم ! گفت نمیشه .. مردی که کنارش نشسته بود لبخندی زد و بلند شد و رفت .. وقتی تنها شدیم گفتم یعنی راهی نداره برم داخل ؟ به همراهم اشاره کرد که اون طرف خیابون ایستاده بود کنار ماشین و داشت ما رو نگاه میکرد . گفت بگو بیاد اینجا .. آقایی که همراهم بود رو صدا زدم و اومد . مشخص بود داره سر و وضعمون رو ارزیابی میکنه و بوی پول به مشامش خورده بود حسابی ! در ورودی ماشین رو , رو باز کرد و گفت سریع ماشین رو بیارین تو . ماشین رو بردیم داخل و راه افتاد به سمت ساختمان و درها رو باز کرد و شروع کرد راهنمایی کردن . منم تند و تند عکس ها رو میگرفتم در صورتیکه نه اسم این محل رو میدونستم و نه میدونستم اصلن از چی دارم عکس میگیرم ! فقط قدیمی بودن و زیبا بودنش برام اهمیت داشت و بس . نیم ساعت بعد که کارم تموم شد , ازش تشکر کردم و از کیفم چند تا دو هزاری در آوردم و دادم بهش . نه هاه گفت نه هیچی و پولها رو گرفت و چپوند توی جیبش و بعد هم گفت هر کی شما رو دید بیرون و گیر داد بگین از فامیلای من هستین ! در رو باز کرد و گفت سریع برین ... سوار شدیم و رفتیم ! شب , وقتی عکس ها رو داشتیم بررسی و ادیت میکردیم , متوجه شدم بعضی قسمت ها جا مونده و بعد تازه کار اصلی شروع شد و اینکه از کجا و چه چیزی عکس گرفتیم ؟ یکساعت تمام نقشه ها رو زیر و رو کردیم و گوگل ارث رو آوردیم و ... تا آخر اسمش رو پیدا کردیم ! اول تصور میکردم از روی تمسخر این اسم رو گذاشتن روش : سر قبر آقا !!!! ولی بعد متوجه شدم اسم درسته . دو هفته بعد دوباره رفتیم به سراغش اینبار با تجهیزات کامل تر و فلاش و سه پایه و لنز اولترا واید و ماکرو و ... بازم مثل دفعه قبل اولش کلی فیلم بازی کرد و بعد راهمون داد داخل و دست آخر هم ده تومن دوباره تیغمون زد .. حس و حالی که داشتم از دیدن این آرامگاه جالب بود . حس میکردم رفتم به دوران های گذشته . گچ بری ها و لوسترهای لاله زیبا و نور خورشید که از پنجره داخل میشد و سنگ قبرهایی که در گوشه و کنار و پای دیوار قرار داشت جالب بود . عاشق رنگ و لعاب کاشی هستم و برام جذابیت زیادی داشت دیدن اونها . قیافه خود امام جمعه که روی بوم بزرگی کشیده بودن و گوشه ای افتاده بود توی خاک بدون حفاظ و هیچی , هم خنده دار و هم دردناک بود ! آینه کاری های بسیار زیبا و رنگی که نشون میداد چقدر گذشتگان ما هنرمند بودن و امروز ....... ! گویا ساختمان رو بازسازی هم کرده بودن و اونهم بسیار ناشیانه . خیلی از قسمت ها رو خراب کرده بود با بازسازی . ستون های سنگی و کنده کاری ها بر روی سنگ ها رو شکسته بودن و یا با رنگ روی اونها رو پوشونده بودن ! دیدن اینها قلب آدم رو به درد میاره که این بازسازیه یا تخریب ؟ تنها نکته ای که باقی میمونه اینه که با دیدن این آرامگاه که برای شخصی روحانی ساخته شده , این تصور پیش میاد که اینجا کاخ هست و یا یک آرامگاه ؟ تزئینات و معماری ای که درش بکار رفته بی شباهت به کاخ شاهان نیست و شاید علت ممنوعیت دیدن این مکان همین باشه که دولت ملایان نمیخواد آبروش بره ... به هر حال , نمیدونم این پیرمرد هنوز زنده ست یا نه ؟ اعتیاد شدید داشت و ادعا میکرد سرایداره ! اگر زنده باشه برین و با دادن مختصر پولی , از زیبایی این ساختمان لذت ببرین و یادتون باشه ایران فقط شیراز و اصفهان نیست و تهران خودش به تنهایی گنجینه بزرگی از هنر معماری و تاریخ رو در خودش داره اما بصورت پنهان !!!!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر